نگرانیهای پیامبر اعظم بر امت اسلامی
2. عشق به دنیا و رفاه زدگی
دنیا در نگاه دین، جایگاه تجارت اولیای الهی و مزرعه ای برای کاشت محصول برای برداشت آن در آخرت است. جلوه ها و لذت های گوناگون و رنگارنگی هم دارد. دنیا به خودی خود ناپسند نیست، بلکه پی آمدهای ناشی از زیاده روی در دنیاخواهی و نیز برخورداری از رفاه، غفلت آفرین است که مشکلات دیگری را پدید می آورد. در نگاه عمیق پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله، به هشدارهایی برمی خوریم که ما را از غرق شدن در مسائل مادی و جلوه های فریبای دنیا بازمی دارد تا با توجه به جنبه های فرامادی، لذت بیشتری، حتی از نعمت ها و خوشی های زندگی دنیایی داشته باشیم. به بخشی از سخنان حضرت در این باره اشاره می کنیم:
( «لَأنا لِفِتنَةِ السَّرّاءِ أخوَفُ علَیکم مِن فِتنَةِ الضَّرّاءِ، إنّکمُ ابتُلِیتُم بفِتنَةِ الضَّرّاءِ فَصَبَرتُم، و إنّ الدنیا حُلوَةٌ خَضِرَةٌ؛ راستی که من از فتنه خوشی برای شما بیمناکترم تا فتنه سختی. شما به فتنه سختی درافتادید و صبر کردید، اما دنیا شیرین و فریباست». (محمدی ری شهری، 1377: ج9: ح15726: 33)
( «عن رسولِ اللّه صلی الله علیه و آله: إنّ اللّه عَهِدَ إلَی أنْ لا یأتینی أحدٌ مِن اُمَّتی بلا إله إلاّ اللّهُ لا یخْلِطُ بها شَیئا إلاّ وَجَبتْ لَه الجَنّةُ. قالوا: یا رسولَ اللّهِ، و ما الّذی یخْلِطُ بلا إله إلاّ اللّهُ؟ قالَ: حِرْصا علی الدُّنیا و جَمْعا لها و مَنْعا لها، یقولونَ قَولَ الأنبیاءِ و یعملونَ عَملَ الجَبابِرَةِ؛ پیامبر خدا صلی الله علیه و آله فرمود: خداوند به من سفارش کرد که احدی از امت من با «لا إله إلاّ اللّه» نزد من نمی آید، مگر آنکه بهشت بر او واجب می شود، به شرط آنکه چیزی را با آن نیامیخته باشد. عرض کردند: ای پیامبر خدا! آنچه با لا إله إلاّ اللّه آمیخته می شود چیست؟ فرمود: حرص به دنیا و جمع کردن مال دنیا و ندادن آن به دیگران. این گونه افراد، سخنشان سخن پیامبران است و کردارشان، کردار ستمگران!». (متقی هندی، 1397: ح146)
( «لا تَزالُ لا إلهَ إلاّ اللّه تَحجُبُ غَضَبَ الرَّبِّ عَنِ النّاسِ، ما لَم یبالُوا ما ذَهبَ مِن دِینِهِم إذا صَلُحَتْ لَهُم دُنیاهُم؛ لا إله إلاّ اللّه، همواره خشمِ خدا را از مردم باز می دارد، مگر زمانی که چون دنیایشان آباد شد، دیگر برایشان مهم نباشد که دینشان از بین برود». (همان: ح222)
( «لا إله إلاّ اللّه تَمْنَعُ الِعبادَ مِن سَخَطِ اللّه ، ما لَم یؤْثِروا صَفْقةَ دُنیاهُمْ علی دِینهِمْ؛ لا إله إلاّ اللّه، بندگان را از خشمِ خدا نگه می دارد، به شرط آنکه کسب و کارِ دنیای خود را بر دین خویش ترجیح ندهند». (همان: ح221)
( «أظُنُّکم سَمِعتُم أنّ أبا عُبَیدةَ قَدِمَ بشَیءٍ مِن البَحرَینِ، فأبشِروا و أمِّلُوا ما یسُرُّکم، فوَ اللّه ما الفَقرَ أخشی علَیکم، و لکن أخشی علَیکم أن تُبسَطَ علَیکمُ الدُّنیا کما بُسِطَت علی مَن کانَ قَبلَکم، فتُنافِسوها کما تَنافَسوها، فتُهلِککم کما أهلَکتهُم؛ گمان می کنم شنیده اید ابو عبیده چیزی از بحرین آورده است. بشارت بر شما و به آینده خوشی که در انتظار شماست، امیدوار باشید؛ زیرا به خدا سوگند که من از فقر بر شما نمی ترسم، بلکه ترس من برای شما از این است که دنیا همچنان که به روی پیشینیان شما باز شد، به روی شما نیز باز شود و همچون آنان بر سر آن به رقابت برخیزید. در نتیجه، دنیا شما را نیز همانند آنان به نابودی افکند». (همان: ح6161)
( «شِرارُ اُمَّتِی: الَّذینَ وُلِدوا فِی النَّعیمِ و غُذوا بِهِ، هِمَّتُهُم ألوانُ الطَّعامِ و ألوانُ الثِّیابِ، یتَشَدَّقونَ فِی الکلامِ؛ بَدانِ امت من آنانند که در نعمت زاده می شوند و با آن بار می آیند و همت شان صرف غذاها و جامه های رنگارنگ می گردد و در سخن گفتن مراعات دیگران را نمی کنند». (محمدی ری شهری، 1377: ح2252)
( «إذا عَظَّمَتْ اُمّتی الدُّنیا نَزَعَ اللّه منها هَیبَةَ الإسلامِ؛ هرگاه امت من دنیا را بزرگ بدارند، خداوند شکوه اسلام را از آنان می گیرد». (حمدان، بی تا: ج1: 75)
( «یوشِک الاُمم تَداعی عَلَیکمْ تَداعِی الأکلَةِ علی قَصْعَتِها. قالَ قائلٌ مِنْهُمْ: مِنْ قِلّةٍ نَحْنُ یوْمَئذٍ؟ قالَ: بَلْ أنْتُمْ کثِیرٌ، و لکنّکمْ غُثاءٌ کغُثاءِ السَّیلِ، وَ لینْزِعَنَّ اللّه مِنْ عَدُوِّکمُ المَهابةَ منهم، و لَیقْذِفَنَّ فی قُلوبِکمُ الوَهْنَ! قالَ قائلٌ: یا رسولَ اللّه و ما الوَهْنُ؟ قالَ: حُبُّ الدُّنیا و کراهِیةُ المَوتِ؛ زود باشد که ملت ها بر شما هجوم آورند، همچون هجوم گرسنگان به ظرف غذا. یکی از آن میان گفت: آیا به علت آن که در آن هنگام شمارمان اندک است [، چنین می کنند]؟ فرمود: برعکس، تعدادتان بسیار زیاد است، اما چونان کف و خاشاک روی سیلاب هستید، خداوند هیبت و شکوه شما را از دل های دشمنانتان بر می گیرد و در دل های شما «وهن» می افکند. یکی پرسید: ای پیامبر خدا! «وهن» چیست؟ فرمود: دوست داشتن دنیا و ناخوش داشتن مرگ». (محمدی ری شهری، 1377: ج1: ح821: 225)
( «أخْوَفُ ما أخافُ علی اُمّتی زَهْرَةُ الدُّنیا و کثْرَتُها؛ ترسناک ترین چیزی که از آن برای امت خود می ترسم، زرق و برق و وفور متاع دنیاست». (همان، ج1: ح833: 228)
( «أخْوَفُ ما أخافُ علی اُمّتی: أنْ یکثُرَ لَهُمُ المالُ فَیتَحاسَدُونَ و یقْتَتِلُونَ؛ بیشترین چیزی که مرا نگران امتم کرده، این است که مال و ثروتشان زیاد شود. در نتیجه، به هم حسد ورزند و به جان یکدیگر افتند». (حمدان، بی تا: ج1: 127)
( «تکونُ اُمّتی فی الدُّنیا ثلاثةَ أطباقٍ: أمّا الطَّبَقُ الأوّلُ فلا یحِبّونَ جَمعَ المالِ و ادِّخارَهُ، و لا یسعَونَ فی اقتِنائهِ و احتِکارِهِ، و إنّما رِضاهُم مِن الدُّنیا سَدُّ جَوعَةٍ و سَترُ عَورَةٍ، و غِناهُم فیها ما بَلَغَ بهِمُ الآخِرَةَ، فاُولئک الآمِنونَ الّذینَ لا خَوفٌ علَیهِم و لا هُم یحزَنونَ. و أمّا الطَّبَقُ الثّانی فإنّهُم یحِبُّونَ جَمعَ المالِ مِن أطیبِ وُجوهِهِ و أحسَنِ سُبُلِهِ، یصِلونَ بهِ أرحامَهُم، و یبِرُّونَ بهِ إخوانَهُم و یواسُونَ بهِ فُقَراءهُم، و لَعَضُّ أحَدِهِم علَی الرَّضْفِ أیسَرُ علَیهِ مِن أن یکتَسِبَ دِرهَما مِن غَیرِ حِلِّهِ، أو یمنَعَهُ مِن حَقِّهِ أن یکونَ لَهُ خازِنا إلی حِینِ مَوتِهِ، فاُولئک الّذینَ إن نُوقِشوا عُذِّبوا و إن عُفِی عنهُم سَلِموا. و أمّا الطَّبَقُ الثّالِثُ فإنّهُم یحِبُّونَ جَمعَ المالِ مِمّا حَلَّ و حَرُمَ، و مَنعَهُ مِمّا افتُرِضَ و وَجَبَ، إن أنفَقوهُ أنفَقوا إسرافا و بِدارا، و إن أمسَکوهُ أمسَکوا بُخلاً و احتِکارا، اُولئک الّذینَ مَلَکتِ الدُّنیا زِمامَ قُلوبِهِم حتّی أورَدَتهُمُ النّارَ بذُنوبِهِم؛ امت من در دنیا سه دسته اند: دسته اول، جمع آوری و اندوختن ثروت را دوست ندارند و در به دست آوردن و احتکار آن نمی کوشند، بلکه از دنیا به سدّ جوعی و ستر عورتی خرسندند و توانگری شان در دنیا همان مقداری است که آنها را به آخرت برساند. اینان همان ایمن شدگانی هستند که بیم و اندوهی به ایشان نمی رسد. دسته دوم، جمع کردن مال را از پاکیزه ترین و نیکوترین راه هایش دوست دارند، تا بدان وسیله به خویشاوندانشان، رسیدگی و به برادرانشان نیکی کنند و تهی دستانشان را کمک رسانند. اگر یکی از اینان سنگ تفتیده ای را گاز زند، برایش آسان تر از این است که درهمی از غیر حلال به دست آورد یا آن را تا زمان مرگ خود بیندوزد و حق و حقوقش را نپردازد. اینها کسانی هستند که اگر [درباره مالشان] با دقت حساب رسی شوند، به عذاب گرفتار آیند و اگر بخشوده شوند [از عذاب] جان سالم به در برند. دسته سوم، دوست دارند مال را از راه حلال و حرام جمع کنند و حقوقی را نپردازند که بر آنها واجب و فرض شده است. اگر خرج کنند، اسراف و ول خرجی می کنند و اگر امساک ورزند، از روی بخل و احتکار است. اینان کسانی هستند که دنیا مهار دل هایشان را در اختیار گرفته است تا آنکه به سبب گناهانشان ایشان را به آتش درآورد». (دیلمی، 1414: ح29: 341)